زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش باورهای هوشی بر خودکارآمدی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در دانشآموزان دوره اول ابتدایی شهر کرمان بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر و دختر مدارس دوره اول ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. روش پژوهش: حجم نمونه به شیوه نمونه گیری طبقه ای– تصادفی انتخاب شد. در این روش جامعه به طبقات مختلف تقسیم شده و یک نمونه تصادفی به نسبت تعداد افراد جامعه انتخاب گردید. حجم جامعه 1783 نفر بود که تعداد 315 نفر از دانشآموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شده است. ابزارهای اندازهگیری شامل سه پرسشنامه باورهای هوشی بابایی (1377)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان (SASEQ) و مقیاس سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی مستقل استفاده گردید.. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین باور هوشی افزایشی با مولفههای کوشش و بافت خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. باور هوشی ذاتی با مولفه استعداد خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد. باور هوشی افزایشی با سرزندگی تحصیلی رابطه منفی و معنادار دارد. براساس تحلیل رگرسیون باور هوشی افزایشی میتواند خودکارآمدی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی را پیشبینی کند. همچنین یافتههای آزمون t مستقل نشان داد که باور هوشی دانشآموزان پسر از دانشآموزان دختر بیشتر است. نتیجهگیری: زمانی که دانشآموزان به هوش به عنوان یک سازه انعطاف پذیر و قابل افزایش بنگرند، در صدد افزایش مهارتهای تحصیلی و توسعه یادگیری برآمده و ارزش ذهنی فعالیتهای تحصیلی و تلاش برای بهبود توانایی نزد آنها بالا رفته و بیشتر به سمت اهدافی که نیاز به تبحر بیشتری دارند میروند و منطبق با نتایج پژوهش از تکالیف و فعالیتهای تحصیلی چالش برانگیز لذت برده و روح امید و موفقیت در آنها افزایش یافته و زمینه شکلگیری الگوهای پویا و فعال فراگیری نظیر یادگیری خودگردان فراهم میگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1402/5/13 | پذیرش: 1402/7/11 | انتشار: 1402/7/11